من و تو در رویا

کمی دل تنگی

 
 

مى‌برم ....س.م
ارسال شده در جمعه 30 تير 1391برچسب:, - 23:38

 

مى‌برم منزل به منزل چوب دار خویش را


تا كجا پایان دهم آغاز كار خویش را


در طریق عاشقى مردن نخستین منزل است


مى‌برد بر دوش خود منصور دار خویش را


بر نمى دارد نگاه ازمن جنون سینه سوز


مى شناسد چشم صیادم شكار خویش را

 

 


نويسنده یوسف؛سنجد

 


داغـــونی اَم...س.م
ارسال شده در جمعه 30 تير 1391برچسب:, - 22:19
 
داغـــونی اَم از آنجـــــا
شــــروع شُـــــد
کــــه فَهمیـــــدَم . . .

اَز میـــــان ایـــــن همـــــه "بـــود"

مَــــن در آرزوی یکــــی اَم کــــه " نَبـــــود "

نويسنده یوسف؛سنجد

 


کوچکـــتر...سنجد
ارسال شده در جمعه 30 تير 1391برچسب:, - 21:3

 


کوچکـــتر که بودیم ایمانمــان بزرگـــتر بود

یادش بخــیر ...


هــر وقت مــــژه ای می افتاد روی گـــونه ,


مطمئن بودیم یکی از آرزوهـــامون برآورده میشــــه

 


نويسنده یوسف؛سنجد

 


چند وقتیست..سنجد
ارسال شده در جمعه 30 تير 1391برچسب:, - 20:13
 
چند وقتیست

هر چه می گردم

هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم ...

نگاهم اما ...

گاهی حرف می زند

......گاهی فریاد می کشد

و من همیشه به دنبال کسی می گردم

که بفهمد یک نگاه خسته
چه می خواهد بگوید ..

نويسنده یوسف؛سنجد

 


کمی بخندیدم بابا .ای ..سنجد
ارسال شده در پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, - 8:28

بلبلي نزد شيخ آمد و بر روي شانه اش نشست و با صداي بسيار

زيبايي شروع به آواز خواندن کرد.


اين آواز خواندن تا چند دقيقه ادامه داشت.

هنگامي که بلبل خواست برود شيخ با تبرش سر از تن بلبل جدا کرد!


مريدان ماتحت به دهان و هاج و واج از شيخ پرسيدند: يا شيخ اين چه کاري بود؟


شيخ که داشت خون روي انگشتانش را با زبان ميليسيد گفت: "پدَسّـگ داشت

 

به زبون بلبلي فحش ميداد فکر کرده ما

نمي فهميم!"



مريدان به يکديگر نگاه کرده و يهو شروع به دست زدن و خواندن

 

 

"طيب طيب الله احسنت باريکلا" کردند.

 


نويسنده یوسف؛سنجد

 


به سلامتي ....سنجد
ارسال شده در پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, - 1:34

 
 
ديدن اينكه يه مرد جلو روت گريه ميكنه خيلي درد آوره;
 
اما دردآورتر اينه كه ندوني چطور آرومش كني!


به سلامتي تموم مردايي كه درد دلشون رو
 
خودشون ميدونن و خداشون.


نويسنده یوسف؛سنجد

 


من همونم ...س.م
ارسال شده در پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, - 1:10

تن تو ظهر تابستونو بیادم میاره

رنگ چشمهای تو بارونو بیادم میاره
 
وقتی نیستی زندگی فرقی با زندون نداره

قهر تو تلخی زندونو بیادم میاره

... من نمازم تو رو هر روز دیدنه

از لبت دوست دارم شنیدنه

تو بزرگی مثل اون لحظه که بارون میزنه
 
تو همون خونی که هر لحظه تو رگهای منه
 
تو مثل خواب گل سرخی لطیفی مثل خواب
 
من همونم که اگه بی تو باشه جون میکنه
 


نويسنده یوسف؛سنجد

 


پسرک 1
ارسال شده در چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, - 19:3

از طرف پسرک :

تو به من خندیدی

و نمی دانستی

من به چه دلهره از باغچه همسایه

سیب را دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید

سیب را دست تو دید

غضب آلوده به من کرد نگاه

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

و تو رفتی و هنوز ........

سال هاست که در گوش من آرام آرام

خش خش گام تو تکرار کنان

می دهد آزارم

 و من اندیشه کنان غرق این پندارم

که چرا

خانه کوچک ما سیب نداشت


نويسنده یوسف؛سنجد

 


سلامتی2..کریم
ارسال شده در چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, - 1:5

 

سلامتی آدمای بی کینه

که وقتی یکی رو دوست دارن

هرچقدرم اذیتشون کنه

هرچقدرم ناراحتشون کنه

باز یادشون میره و دلشون

براش تنگ میشه.....!

 


نويسنده یوسف؛سنجد

 


حالا متوجه شدم....س. م
ارسال شده در چهار شنبه 27 تير 1391برچسب:, - 23:31

از وقتی که اون رفته...دلم خیلی گرفته

حالا موندم و تنهایی...شب و گریه و بیداری

فقط یه گوشه می شینم...ندارم حس هیچ کاری
...
هنوز داغم نمی فهمم...که من پشت پا خوردم

بهم میگفت دوسم داره...گذاشت و رفت وجا خوردم

مثه یه آدم گیجم...به یه نقطه شدم خیره

حالا فهمیدم که هرچی بهم میگفت تمامش سرکاری بود...


نويسنده یوسف؛سنجد

 


سلامتی..کریم..
ارسال شده در سه شنبه 27 تير 1391برچسب:, - 23:22

 

سلامتی اونایی که همیشه میخندن...

و خیلی زیادتر

سلامتی

اونایی که میخندون

و دل شاد میکنن...

 


نويسنده یوسف؛سنجد

 


دلتنگـی،....س .م
ارسال شده در سه شنبه 27 تير 1391برچسب:, - 2:7

دلتنگـی،

اصلا
 
پیچیــده نیســت.

یک دل..

...یک آسمان..

یــک بغــض ..
 
و آرزوهــای
 
تـَـرک خـورده
 

 

 

 


نويسنده یوسف؛سنجد

 


خنده.....سنجد
ارسال شده در سه شنبه 27 تير 1391برچسب:, - 1:42

ای دل دیوانه ،

بشنو این مرام زندگی است

او که گریان کرد

چشمی را نصیبش

خنده نیست

 


نويسنده یوسف؛سنجد

 


هنوز...سنجد
ارسال شده در سه شنبه 27 تير 1391برچسب:, - 1:26

 

هنوز هم عاشقانه‌هایم را
 عاشقانه برای تو می‌نویسم..

هنوز هم در ازدحام این همه بی تو
بودن از با تو بودن حرف می‌زنم..

هنوز هم باور دارم عشق
ما جاودانه است..

نويسنده یوسف؛سنجد

 


چه می خواهد ..س.م
ارسال شده در دو شنبه 25 تير 1391برچسب:, - 23:43

 

 

    

چند وقتیست
 
 
هر چه می گردم
 
هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم ...
 
 
نگاهم اما ...
 
گاهی حرف می زند
 
گاهی فریاد می کشد
 
و من همیشه به دنبال کسی می گردم
 
که بفهمد یک نگاه خسته
 
چه می خواهد بگوید ..

 

 


نويسنده یوسف؛سنجد

 


احساسات..سنجد
ارسال شده در یک شنبه 25 تير 1391برچسب:, - 23:20

به خاطر بسپار: بالاترین

حقیقت وجود تو

در عمیق ترین

احساسات تو

نهفته است ...!!

 

 


نويسنده یوسف؛سنجد

 


سکوت قلبت ...سنجد
ارسال شده در یک شنبه 25 تير 1391برچسب:, - 22:52

بزرگترین هدیه ایی

که میتوان به کسی داد ،

زمان است !

هنگامیکه برای یک نفر وقت میذارید ،

قسمتی از زندگیتان را به او دادید ....

که باز پس نمیگیرید ... !!!

دقت کنیــــــــــــد که دارین واسه کی وقت میذارین

 

 


نويسنده یوسف؛سنجد

 


وقتی ... هست
ارسال شده در یک شنبه 25 تير 1391برچسب:, - 22:47

 

وقتی حرفی برای گفتن ندارم ؛

وقتی سکوت میکنم !

یعنی :

با بند بند وجودم

 

دارم به تو فکر میکنم


نويسنده یوسف؛سنجد

 


معــرفـت ....
ارسال شده در یک شنبه 25 تير 1391برچسب:, - 1:59
 
       بــه ســلامتیــه
هر کــی کـــــه

دلـش واســه یـــه

 

بــی معــرفـت
تنـــگ شـــده ....!

 


نويسنده یوسف؛سنجد

 


سلامتی....کریم
ارسال شده در یک شنبه 25 تير 1391برچسب:, - 1:53

 

سلامتی اونایی كه

هنوز تو شوک رفتن کسی هستن

و نمی خوان باور كنن

اونی كه رفت باید می رفت !!!


نويسنده یوسف؛سنجد

 



صفحه قبل 1 ... 13 14 15 16 17 ... 32 صفحه بعد