ارسال شده در سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:, - 11:46
من گمان مي کردم
دوستي همچون سروی سرسبز
چارفصلش همه آراستگی ست
من چه می دانستم
هيبت باد زمستانی هست
من چه می دانستم
سبزه می پژمرد از بی آبی
سبزه يخ می زند از سردی دی
من چه می دانستم
دل هر کس دل نيست
قلبها ز آهن و سنگ
قلبها بي خبر از عاطفه اند
نظرات شما عزیزان:
نويسنده
یوسف؛سنجد